
تو بصد تلطيف پنداش ميدهى | او ز پندت ميكند پهلو تهى |
يك كس نا مستمع ز استيز ورد | صد كس كوينده را عاجز كند |
ز انبيا ناصح تر وخوش لهجه تر | كى بود كه رفت دمشان در حجر |
ز آنچهـ كوه وسنك در كار آمدند | مى نشد بدبخت را بگشاده بند |
آنچنان دلها كه بدشان ما ومن | نعتشان شد بل أشد قسوة |
مكن كردن از شكر منعم مپيچ | كه روز پسين سر بر ارى بهيچ |